+هرچه قدرهم که بخواهم دنیایم را بزرگتر کنم، دنیای آدمای اطرافم جلوی بزرگترشدنش راخواهدگرفت!
+آسمان مرزمن استِ وین دایر رامیخوانم.امیدوارم درپایان،بازخوردش چیز معجزه واری باشد!
+فهمیده ام که میتوانم تنفرم راخیلی آسانتر ازقبل ها ازبین ببرم وخیلی آسانتر،ازیک چیز بی معنی و هیچ ،الکی تعریف کنم!بایدبیشترمواظب خودم باشم،یک وقتهایی نفرت ازبعضی چیزها وبعضی آدمها باید باشند.
+دکمه allow speak ام را روشن کردم.نمیدانم چطور یهویی خاموش می شود ولی روشن شدنش خیلی خیلی سخت است.
صبح رفتیم یه چرخی توباغ ها زدیم،توسه راه پایین پل یه پرایدتصادف کرده بود،جلوش کاملا له شده بود دقیقا مثل همونی که توخواب دیدم.برگشتیم خونه عصرباگوشی ور رفتم.بالاخره این گوشیم هنگ کرد کم کم داشتم نگران میشدم.مگه میشه چیزی بیادزیردست منُ خراب نشه؟امکان نداره.هرکی صفه گوشی روازدورببینه میفهمه چقد تمیزم.عصرمیخواستیم بریم بیرون که نشد ترجیح دادیم بمونیم خونه!
+دکترهلاکویی راجب دوقطبیاگفت که گاهی تواوج آسمانن وگاهی توقعردره...وقتی تواوجن با3ساعت خواب خوبن.هرکاری که بخواین میتونن.آدمای متفاوتی هستن.بهترین هنرمندا دوقطبی بودن!
+سه هفته سعی کردم تواوج بمونم ولی تنهانتیجش این بودکه آروم آروم میرم به قعر دره... ازیهویی رفتن که خوبه!